- تاریخ انتشار : سه شنبه 25 مرداد 1401 - 9:16
- کد خبر : 6126 چاپ خبر
میرحسین هیچ وقت نیروی تراز جمهوری اسلامی نبوده است

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی کمیل نیوز، نصرالله شفیعی– اقدام ساختارشکنانه میرحسین موسوی در راستای تقابل با اصول و مبانی نظام جمهوری اسلامی پایان ندارد، ریشههای آن را در تفکر ماسونی او میتوان پیدا کرد، میرحسین هیچ وقت نیروی در تراز جمهوری اسلامی نبوده حتی آن هشت سالی که در مهمترین و حساسترین دوران نظام جمهوری اسلامی نخستوزیر بود. اصولا نخستوزیری او بهترین فرصت را از بهترین رئیس جمهور کشور برای نهادینه کردن آرمانهای انقلاب اسلامی در تاروپود بدنه مدیریتی کشور گرفت. این بدان جهت بود که قدرت اصلی اجرایی در دست نخستوزیر بود.
جسارت و بیشرمی اخیر میرحسین به محور مقاومت و مدافعان حرم از جمله سردار سرافراز اسلام شهید همدانی دقیقا در راستای همان اعتقادات انحرافی است که در باطن موسوی ریشه دوانیده است. بدیهی است که این برخورد بیشرمانه نسبت به ایثار و جانفشانی مدافعان حرم با واکنش منفی و خشمگینانه مردم انقلابی ایران روبرو شد. موضعگیریهایی که اخیرا اقشار مختلف مردم در همین راستا کردهاند بیانگر پایبندی مردم به آرمانها و ایستادگی بر اعتقاداتشان است.
در این میان عدهای از اصلاحطلبان این انتظار را دارند که آنها نیز موضعگیری اخیر موسوی را در بیحرمتی به مدافعان حرم محکوم کنند و مسیر خود را از این فرد هتاک جدا کنند. بدیهی است این انتظاری غلط و توقعی نابجاست، از این جهت که اصلاحطلبان هیچ وقت مواضع خود را از میرحسین جدا نکردهاند، نه تنها جدا نکردهاند؛ بلکه دقیقا همراه و هم رأی او هستند. موسوی به صراحت برخی از نیات پلید خود را آشکار میکند؛ ولی اصلاحطلبان برای فریب مردم و دستگاههای نظارتی تا اندازهای تقیه میکنند، از این جهت که نمیخواهند به راحتی عرصههای مختلف مدیریت را در حاکمیت از دست بدهند.
مگر اصلاحطلبان آنگاه که عدهای از خدا بیخبر و با تأسی از یزید به ساحت سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام جسارت کردند و موسوی این عده اراذل و اوباش را مردم خداجوی خطاب کرد آنها موضع گرفتند؟ مگر نه این بود که فتنه ۸۸ زاییده تفکر و استراتژی اصلاحطلبان برای تغییر حاکمیت بود و در این میان میرحسین یک ابزار برای این براندازی بود، پس چگونه میتوان از اصلاحطلبانی که تمام هم و غمشان رفع حصر از میرحسین بود انتظار داشت او را به خاطر این موضعگیریاش محکوم کنند. محکوم کردن موسوی توسط اصلاحطلبان محکوم کردن یک عمر موضعگیری ساختارشکنانه خودشان است. شکی نداشته باشید که اگر نه همین تقیه اصلاحطلبان بود آنها با انواع بیانیهها حمایت خود را از موضعگیری موسوی اعلام میکردند.
نه تنها اعلام میکردند بلکه این موضعگیری را شجاعانه نیز قلمداد میکردند. مگر اصلاحطلبان اقدامات براندازانه و ضد امنیت ملی تاجزاده را محکوم کردهاند؟ مگر اراجیف فائزه هاشمی را علیه قرآن و رسول خدا صلواتالله علیه و اسلام و انقلاب محکوم کردهاند؟ مگر اصلاحطلبان فعالیتهای براندازانه مسیح علینژاد را که حتی به فاحشه بودن خود اعتراف کرده تا حالا محکوم کردهاند. مگر آن نماینده مجلس ششم را که از ایران فرار کرد و کشف حجاب کرد و با افتخار اعلام کرد که ازدواج سفید کرده محکوم کردهاند؟ مگر اصلاحطلبان یک بار به طور رسمی از نقش ایران در امنیت منطقه و حضور در سوریه دفاع کردهاند که حالا بخواهند از ساختارشکنی موسوی انتقاد کنند.
نه تنها از موضع و اقدام حکیمانه ایران در جریان مقاومت دفاع نکردهاند بلکه همواره کوشیدهاند همپای جهان سلطه این گونه وانمود کنند که نظام جمهوری اسلامی سرمایه مردم ایران را در سوریه و لبنان و فلسطین هزینه میکند. کارنامه اصلاحطلبان آن قدر سیاه است که با آب زمزم نیز پاک نمیشود. سادهاندیشی است که کسانی اختلاف با اصلاحطلبان را در حد اختلاف سلیقه بدانند.
این نکته را تأکید کنم که وقتی از اصلاحطلبان سخن گفته میشود منظور سران اصلاحطلب و تئوریپردازان و در رأس آنها خاتمی، جبهه مشارکت و حزب ملت ایران؛ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و بسیاری از این قبیل است که تعلق درونی خود را از نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه بریدهاند و دل در گرو سازش با قدرتهای سلطهگر و در رأس آنها آمریکا دارند.
بیداری و بصیرت ملت ایران هیچ وقت اجازه نخواهد داد نااهلان و نامحرمان میداندار نظام و انقلاب شوند.
لینک کوتاه
برچسب ها
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0