بنظرم بحث امنیت ملی، به ویژه در مواجهه با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی، نیازمند توازن بین شفافیت و حفظ اسرار راهبردی است. تا صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران بتواند در این زمینه به وظیفه کلیدی خود در این خصوص عمل کند.
نخست اینکه تحلیل میبایست مبتنی بر واقعیت باشد؛
از نظر بنده هرگونه تحلیل درباره درز اطلاعات یا آسیب پذیری ها باید با مشورت نهادهای امنیتی انجام شود تا به حریم امنیتی کشور لطمه ای وارد نگردد.
به عنوان مثال، در عملیات اخیر، برخی جزئیات ممکن است عمداً یا به دلایل امنیتی قابلیت انتشار نداشته باشد. تا مانع شناسایی روش های مقابلهای ایران توسط دشمن شود.
دوم اینکه صدا و سیما میبایست در جنگ رسانهای هوشمند با شناخت کامل رسالت خود را انجام دهد؛
اینکه رسانه ملی با شعارهای حماسی موجب شور مردم میگردد جای تشکر دارد، اما صرفاً نباید به این اکتفاء نمود، بلکه باید با تولید محتوای تحلیلی با بررسی تکنیکهای جنگ الکترونیک دشمن یا راهکارهای رصد اطلاعاتی به ارتقای آگاهی عمومی کمک نماید. تا بتوان مشارکت مردمی را در امنیت و صداقت جنگ روایت ها جلب نمود.
نمونه موفق این رویکرد را میتوان در پوشش عملیاتهای موشکی ایران علیه مواضع داعش نام برد که ترکیبی از حماسه سازی و تحلیلهای کارشناسی همراه بود. یا نمونه موفق دیگر آن پوشش عملیات هشت سال دفاع مقدس در دهه ۶۰ که با ترکیبی از واقعیت و تحلیل مواجه است.
مقام معظم رهبری نیز در سال ۱۴۰۲ جنگ روایت ها را از الویت های رسانه ای و نیاز جامعه برشمرده است. از اینرو نیازمند راهکارهای لازم برای این رویکرد میباشیم.
سوم اینکه از نظر اینجانب برای نقش کیفی رسانه در ضرورت تحلیل های راهبردی؛
انتظار میرود عوامل سازمان صدا و سیما با دعوت از کارشناسان مستقل نه فقط مقامات رسمی به بررسی ابعاد مختلف جنایات جنگی رژیم صهیونسیتی بپردازد؛
مثلاً در موضوع کمی؛
آمار دقیق خسارات وارد شده به دشمن یا میزان اثربخشی سیستمهای دفاعی ایران مورد بحث قرار گیرد. تا مردم شریف ایران واقع بینانه آگاهی لازم را داشته باشند.
از نظر کیفی؛
میتوانیم با بررسی استراتژی رسانهای رژیم صهیونسیتی اسرائیل برای انحراف افکار عمومی و جهانی، از واقعیت و نحوه خنثیسازی آن، برنامه های مناسبی داشته باشیم.
سوال؛ برخی معتقدند رسانه ملی در جنگ روانی علیه ایران منفعل عمل کرده است، پاسخ شما چیست؟
من معتقدم اقدامات انجام شده سازمان صدا و سیما فارغ از مسائل و حاشیه ها در
برنامههایی مانند راز (تحلیل عملیات های اطلاعاتی ایران) یا مستند خط شکن (بررسی نفوذ رسانه ای دشمن) نشان از عملکرد مناسب دارد، اما رسانه ملی ما با ظرفیت تحلیل بیشتر میتواند در مشارکت همگانی برای امنیت اجتماعی و سیاسی و عمومی نقش آفرینی نماید.
البته ممکن است به دلایل امنیتی یا زمان بندی سیاسی، همه اطلاعات قابلیت انتشار را نداشته باشد. از این رو باید به نقاط قابل بهبود توجه نمود؛
که یکی از آنها نیاز به ایجاد اتاق فکر رسانهای متشکل از تحلیلگران امنیتی، روانشناسان اجتماعی و افراد خبره حقوقی و متخصصان فناوری اطلاعات میباشد تا بتوان با تولید محتوای پیش دستانه به جای واکنش احساسی عمل نمود.
مثال: بررسی تطبیقی نحوه پوشش عملیات اخیر توسط رسانه های غربی و مقایسه آن با روایت ایرانی برای شناسایی نقاط ضعف و قوت میتواند عامل مناسبی باشد.
سوال: چه راهکارهای عملی برای ارتقای تحلیلهای رسانه ملی پیشنهاد میکنید؟
بنده معتقدم که در مرحله اول ایجاد؛
شبکه تخصصی امنیت ملی و راهاندازی برنامهای مشابه نگاه یک با تمرکز برتحلیل های امنیتی، با حضور کارشناسانی مستقل که مجاز به ارائه جزئیات غیرمحرمانه اما راهگشا باشند. قطعاً با ارتقاء تحلیل های واقع بینانه و آگاهی بخشی مردمی مواجه خواهد بود.
در مرحله دوم باید مشارکت مردم در امنیت عمومی اطلاعات را ایجاد کنیم؛
با آموزش عمومی درباره جاسوسی سایبری یا شنود الکترونیک از طریق اینفوگرافیک های ساده (مثل رصد پیامهای فضای مجازی که ممکن است توسط دشمن صورت پذیرد.) میتوانیم راهکار مناسب و عملی برای ارتقاء این موضوع ایجاد کنیم.
سومین مرحله بنظر من مستندسازی بدون سانسور میتواند باشد؛
تولید مستندهایی درباره موفقیت های سپاه و ارتش در خنثیسازی حملات سایبری اسرائیل، و خدمات نیروهای امنیتی و حتی نیروهای بسیج و گروهای مردمی با ذکر نمونه های موفق آن (بدون افشای روشها) قطعا در راهبردهای ما اثر گذار خواهد بود.
اما جمعبندی نهایی بنده اینست که؛ رسانه ملی باید مانند یک سپر رسانهای عمل کند؛ هم از دستاوردهای نظام دفاعی ایران حماسه سازی کند و هم با تحلیلهای مستدل، افکار عمومی را برای مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن آماده نماید. این امر مستلزم هماهنگی بیشتر با نهادهای امنیتی و بهرهگیری از ظرفیت دانشگاهها و نخبگان و استعدادهای مردمی است.
ارادتمند شما دکتر رحمان قاسمعلی
نویسنده: